خانواده مطلوب از دیدگاه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
براى زن بزرگترين موفقيت و ارزش اين است كه معاون خوبى براى شوهر باشد و در شئون گوناگون زندگى، خشنودى همسرش را به دست آورد، و از هر گونه امورى كه موجب ناراحتى شوهر گرديد پرهيز نمايد و با سرپنجه ى تدبير و محبت و مهر، موجب آرامش خاطر شوهر شود، چنانكه به عكس براى شوهر نيز، بسيار با ارزش است كه موجب آرامش خاطر همسرش شود، و اصولا هدف از ازدواج آن است كه همسران مايه ى آرامش همديگر گردند، چنانكه در آيه 21 سورهى روم ميخوانيم:
و من آياته اَن خلق لكم من اَنفسكم ازواجا لتسكنوا اِليها
«از نشانههاى (معنوى) خدا اين كه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفريد، تا در كنار آنها آرامش يابيد». [1]
رفتار حضرت زهرا عليهاالسلام با شوهر در عاليترين مرحله ى صفا و مهربانى بود، نه تنها هرگز خاطر شوهر را نرنجانيد، بلكه ياور مهربان و نوازشگر دلسوز براى شوهر بود، و در همهى صحنههاى زندگى، همدم و همدرد و شريك زندگى على عليهالسلام بود، در اينجا براى روشن شدن اين مطلب به نمونه هاى زير توجه كنيد:
روزی پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نزد دخترش فاطمه عليهاالسلام آمد و ضمن احوالپرسى، پرسيد: «شوهرت را چگونه يافتى؟».
فاطمه عليهاالسلام در پاسخ گفت: «او را بهترين شوهر يافتم»…
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «دخترم! شوهرت، نيكو همسرى است، در
هيچ كارى از دستور او سرپيچى نكن[3]
اميرمؤمنان على عليهالسلام در سخنى در شأن حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود:
فواللَّه ما اَغضبتها، و لا اَكرهتها على اَمر حتى قبضها اللَّه عز و جل، و لا اغضبتنى و لا غضبت لى اَمرا:
«سوگند به خدا من زهرا عليهاالسلام را تا آن هنگام كه خداوند او را به سوى خود برد، خشمگين نكردم، در هيچ كارى موجب ناخشنودى او نشدم، او نيز مرا خشمگين نكرد و هيچگاه موجب ناخشنودى من نشد» [4-
فاطمه عليهاالسلام در يارى على عليهالسلام و همكارى با او در رنجها و دشوارىها و غمها به قدرى كوشا بود، كه وقتى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از على عليهالسلام پرسيد: «زهرا عليهاالسلام را چگونه يافتى؟»، على عليهالسلام بى درنگ در پاسخ گفت: نعم العون على طاعه اللَّه:«او را در راستاى اطاعت خداوند، ياورى نيكو يافتم» [5]
تواضع حضرت زهرا عليهاالسلام در خانه ى على عليهالسلام و احترام او به على عليهالسلام در حدى بود كه وقتى ماجراى فشار بين در و ديوار و بسترى شدن حضرت زهرا عليهاالسلام در رابطه با مخالفت او با خلفا رخ داد، عمر و ابوبكر چندين بار از حضرت على عليهالسلام تقاضا كردند تا واسطه شود، و آنها را به حضور حضرت زهرا عليهاالسلام بيايند و احوالپرسى كنند (و رضايت او را به دست آورند)، سرانجام على عليهالسلام ضامن شد كه آنها را نزد فاطمه عليهاالسلام ببرد.
حضرت على عليهالسلام نزد فاطمه عليهاالسلام آمد و تقاضاى آنها را مطرح كرد، ولى فاطمه عليهاالسلام به شدت، اين تقاضا را رد كرد، حضرت على عليهالسلام فرمود: «من از طرف آنها ضامن شدهام كه از تو اجازه بگيرم».
در اين هنگام حضرت زهرا عليهاالسلام در برابر على عليهالسلام در چنان شرائطى آن چنان تواضع كرد كه گفت:اِن كنت قد ضمنت لهما شيئا، فالبيت بيتك… لا اُخالف عليك بشيئى:
«اگر از طرف آنها چيزى را ضامن شدهاى، خانه خانهى تو است، و من در هيچ چيز با رأى تو مخالفت نمىكنم»
کمک به اقتصاد خانواده
حضرت امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش نقل میکند :که حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در کارها و امور خانه مشورت کرده و دستوری درخواست نمودند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:کارهای درون خانه را فاطمه برعهده بگیرد و کارهای بیرون را علی علیه السلام. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می فرمایند: جز خدا کسی نمی داند چقدر دلشاد و مسرور شدم از اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کارها و امور مردانه را از امور مردانه ساقط کرد.[6]
در مورد کار آن حضرت در خانه ثعلبی از حضرت امام صادق علیه السلام روایت کرده است که روزی حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در آمد . فاطمه را دید که جامه پوشیده از جلهای شتر به دستهای خودآسیا می گردانید. و در آن حالت فرزند خود را شیر داد چون حضرت او را بر آن حالت مشاهده کرد آب از دیده های مبارکش روان شد . [7]
و از حیله ابو نعیم روایت شده که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آنقدر آسیا گردانید که دستهای مبارکش آبله پیدا کرد و از اثر آسیا دستهای مبارکش پیله کرد .[8]
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اهل کار و تلاش بود . نه تنها در مسسیر عبادت به معنای آن بلکه در جنبه مادی و اقتصادی سعی دارد به تولید بیشتری دست یابد ،در آمد زیادتری را تحصیل کند، نه بدان خاطر که از آن برای رونق دادن زندگی و خرید تجملات و زینت آلات استفاده کند، بلکه برای دست یابی به توان بیشتر جهت خدمت به مردم آن بزرگوار نخ می رشت، پارچه می بافت و گاهی هم به صورت کارمزد برای دیگران گندم آرد می کرد.[9]
اداره منزل در نبود همسر
در طول ده سال حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه هفتادو پنج نبرد یا مانور نظامی که بیست وهفت غزوه و چهل و هشت سریه بود به وقوع پیوست ، حضرت علی علیه السلام به عنوان فرماندهی در تمام غزوات (به جز غزوه تبوک) وبسیاری از سریه ها شرکت جشت. گااه برخی از این ماموریت های پیاپی به خاطر فاصله زیاد جبهه ها از مدینه تا حدود دو یا سه ماه به طول می انجامید. به تحقیق می توان گفت حضرت علی علیه السلام بخش زیادی از زندگی نه ساله مشترکش با حضرت زهرا را در میدان های جهاد و یا ماموریت های تبلیغی گذراند و به دور از خانه و کاشانه خود بود درغیاب آن حضرت همسرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به تنهایی وظیفه سنگین اداره خانه از جمله اداره اقتصادی و تربیت فرزندان را به عهده داشت و در این راستا به نحو شایسته ای عمل می کرد تا شوی پیکارگرش با خاطری آسوده وظیفه مقدس خود را به انجام رساند.[10]
دفاع از اموال شوهر
عایشه می گوید: سائلی نزد امیرالمومنین علی علیه السلام ایستاد و در خواست کمک کرد ،آن حضرت به امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرمود : برو نزد مادرت و بگو شش درهم پیش تو گذاشته ام ، یک درهم آن را بده ، فرستاده حضرت رفت و برگشت و گفت : مادرم می گوید :شش درهم را برای خرید آرد گذاشته ای . حضرت علی علیه السلام فرمودند: ایمان بنده صادق نیست تا اینکه وثوق و اعتمادش به آنچه در دست خداست زیادتر باشد از آنچه در دست خود اوست. فرمود به مادرت بگو شش درهم را بفرست. اینبارفرستاده رفت و برگشت و حضرت فاطمه سلام الله علیها تمام شش درهم را نزد حضرت فرستاد و حضرت علی علیه السلام آنها را به سائل داد .[11]
بى توقعى زهرا از شوهر
معمولا زنها از شوهران خود توقع دارند كه وسائل زندگى از خانهى وسيع و مركب راهوار و امكانات رفاهى ديگر را برايشان فراهم كنند، و لباس و زيور آلات زيبا و گرانبهايى را براى آنها تهيه نمايند و…
ولى حضرت زهرا عليهاالسلام هرگز چنين توقعاتى از شوهر نداشت، و در تمام حدود 9 سالى كه همسر على عليهالسلام بود حتى براى يك بار تقاضايى كه مربوط به امور مادى باشد، از شوهر نكرد، در اينجا به عنوان نمونه به دو ماجراى جالب زير توجه كنيد:
شرم زهرا از خدا
چند روزى گذشت كه به خانهى حضرت زهرا عليهاالسلام غذايى نرسيد، با اينكه بچههاى زهرا عليهاالسلام سخت در فشار گرسنگى قرار گرفتند،
و حضرت زهرا عليهاالسلام اندوخته غذايى خود را به آنها داده بود و خود گرسنهتر از آنها به سر مىبرد، ولى ماجرا را به شوهرش نگفت.حضرت على عليهالسلام نير با كمبود شديد مواجه شد، روزى صبح از فاطمه عليهاالسلام تقاضاى غذا كرد، فاطمه عليهاالسلام ماجرا را گفت.حضرت على عليهالسلام فرمود: «پس چرا به من نگفتى تا به جستجوى غذا بپردازم؟»، فاطمه عليهاالسلام در پاسخ على عليهالسلام چنين گفت:اِنى لَاَستحيى من اِلهى اَن تَكلف نفسك مالا تُقدر عَليه:
«من از خدايم شرم كردم كه شما خود را بر چيزى كه مقدورت نيست به زحمت اندازى».
عجيب اينكه على عليهالسلام از خانه بيرون آمد و يك دينار از شخصى قرض گرفت و سپس براى خريدارى غذا حركت كرد، در راه «مقداد» را ديد كه او نيز بر اثر تهىدستى از خانه بيرون آمده بود، على عليهالسلام همان يك دينار را به مقداد داد و خود با دست خالى به خانه بازگشت.[12]
تقاضا نكردن زهرا حتى در حال بيمارى
حضرت زهرا عليهاالسلام سخت بيمار و بسترى شد، حضرت على عليهالسلام به او فرمود: «چه ميل دارى، بفرما تا فراهم كنم».
فاطمه عليهاالسلام: اى پسر عمو! چيزى از شما نمىخواهم.
على عليهالسلام با اصرار از او خواست، هر چه ميل دارى بفرما آماده كنم.
فاطمه: اى پسر عمو! پدرم به من سفارش كرده كه از شوهرت چيزى را تقاضا نكن، مبادا او نداشته باشد و شرمگين شود.
على: تو را به حقم سوگند مىدهم هر چه ميل دارى به من بگو فراهم نمايم.
فاطمه: اكنون كه مرا سوگند دادى، اگر انارى به دستم آيد خوب است.
حضرت على عليهالسلام از خانه بيرون رفت و پس از جستجو از خانه يكى از همسايگان تنها، يك عدد انار يافت و خريد، و به سوى خانه بازگشت، در مسير راه نالهى بيمارى را در گوشه خرابهاى شنيد، به سراغ او رفت، سر او را به بالين گرفت و از او نوازش كرد، و فرمود:
«چه ميل دارى؟» او گفت: انار، حضرت على عليهالسلام نيمى از آن انار را كمكم به دهان او نهاد و او خورد و تقاضاى بقيه انار را نيز كرد، حضرت على عليهالسلام كمكم همه آن انار را به او خورانيد، سپس با دست خالى به سوى خانه بازگشت، ولى شرمگين بود كه چگونه با دست خالى نزد زهرا عليهاالسلام برود، از درز در نگاه كرد، ديد حضرت زهرا عليهاالسلام تكيه داده و از طبق انارى كه در پيش روى او نهاده شده است مىخورد، على عليهالسلام شادمان وارد خانه شد و ملاحظه كرد كه آن انارها از انارهاى دنيا نيست، پرسيد: اين انارها از كجا بود؟
فاطمه در پاسخ فرمود: «اين طبق انار را فضه آورد و گفت شخصى اين طبق انار را داد و گفت: على عليهالسلام براى فاطمه عليهاالسلام فرستاده است»
شكر و سپاس زهرا در خانه ى على
گرچه كارهاى خانه در شرائط آن روز، براى زهرا عليهاالسلام سنگين بود، از يك سو بچهدارى، از سوى ديگر آرد كردن گندم و جو با آسياى دستى، از سوى سوم پختن نان و شستن ظرف و لباس و…
ولى وقتى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به او فرمود: «دخترم! به سختى دنيا به خاطر شيرينى آخرت، شتاب كن».فاطمه عليهاالسلام با جان و دل گفت: «حمد و سپاس خدا را در برابر نعمتهايش، و شكر خدا را در برابر عطاهايش» [13]
با احترام خطاب کردن همسر
یکی از رموز موفقیت در زندگی مشترک این است که در پارهای از مسائل جزئی، فراست و دقت نظر اعمال شود. چنانکه صدا کردن همسر، یک امر بسیار روزمره در زندگی خانوادگی است؛ در صورتیکه این خطاب، احترامآمیز باشد، پژواکی از محبت و صمیمیت را درپیخواهد داشت.
وجود مبارک علی(ع) وفاطمه علیهاا لسلام در رعایت این نکته نیز، الگو و سرمشق بودهاند. آن بانوی بزرگوار، نام همسر خود را با احترام یاد میکرد. گاهی وی را با کنیه «ابالحسن» میخواند و گاهی با یاد قرابت نسبی (یا ابن عم) وی را ندا میداد و گاه با لقب شریف «یا امیرالمؤمنین» او را فرا میخواند و در گاه مؤانست و بعضی از موارد دیگر نیز از سر حکمت، وی را با نام مبارکش میخواند و گاه نیز با القاب شریفه از او یاد مینمود.(14)
حضـرت امیـرالمؤمنیـن(ع) در ایـنباره میفـرمایـد: «اجملوا فی الخطاب، تسمعوا جمیلالجواب»، «خطابهایتان را زیبا کنید تا پاسخ زیبا بشنوید.» (15)
درس هایی از فرزند پروری فاطمه(س)
فاطمه عليهاالسلام درباره فرزند اين تصور و انديشه را دارد كه امانت هاى خداوند در دست پدر و مادرند و والدين در برابر حفظ و رشد اين امانت مسؤولند.
او فرزنددارى را شأن كوچكى نمى دانست كه امر اداره آن ها را به ديگران واگذارد. و يا با احساس حقارت از بچه دارى بدنبال مشاغل پر سر و صداى بيرون رود. او خانه را مركز انسان سازى مى شناسد و فرزندان را ثمره باغ وجود كه در خور هرگونه اعتنا هستند. فاطمه عليهاالسلام اين ديدگاه را درباره تربيت دارد كه غفلت از آن موجب صدمه اى عظيم براى فرد و جامعه است و صدماتى غير قابل جبران را در پى دارد، بويژه در دوران خردسالى كه كودك همانند شاخه ترى قابل انعطاف است. بدين نظر او خود را وقف زندگى فرزندان و سازندگى و تربيت آنها مى كند. همچنين او سخن پدر را بياد دارد كه فرموده بود:« فرزندان خود را بزرگ بشماريد و آنها را نيكو تربيت كنيد (اَكْرِمُوا اَوْلادَكُمْ وَ اَحْسِنُوا آدابَهُمْ )» و مى داند نوع ادب و تربيت آنها مسؤوليت آور است.( اَدّبوا اَوْلادكم فانَكُم مَسْؤولُون )(16)
درس های فاطمه(س) به فرزندانش:
فاطمه عليهاالسلام سعى دارد كه اخلاق اسلامى را عملاً به فرزندان بياموزد. اخلاقى كه در آن جرأت و شجاعت، عفو در عين قدرت، گذشت و ايثار باشد. فاطمه عليهاالسلام به فرزندان درس محبت داد، درس نيكوكارى داد، درس وفادارى به هدف مشروع داد و همچنين درس رشادت، خلوص، تعاون، حرّيت، احسان، صفا تقوى و همه درسهائى كه انسانيت به آنها مفتخر است.
اخلاق فاطمه عليهاالسلام اخلاق الهى بود، اخلاق سرافرازى و احساس غرور بخاطر بندگى خدا بود، اخلاق عزتمندى و جلال و شكوه خداوندى بود، فرزندانش همان ها را گرفتند و در مسير زندگى حال و آينده خود بكار بستند. در دوران اسارت خاندان فاطمه عليهاالسلام بعد از واقعه كربلا ديديم كه چگونه در عين اسارت احساس سرافرازى داشتند و لقمه نان دونان را نخوردند و حتى اجازه نداد فرزندان و كودكانشان نيز در عين گرسنگى از آن صدقات استفاده كنند.
فاطمه عليهاالسلام به فرزندان خود عملاً ياد داد كه چگونه خداى را بندگى كنند و چگونه مطيع و تسليم اوامر او باشند. و اين كار از راه تمرين عملى عبادت بود. زيرا فاطمه عليهاالسلام خود عابده اى بى مانند و در مقام وجودش پرستش كرده و فرزندانش، چه بسا كه در نيمه هاى شب شاهد حالات او بودندروح عبادت چنان در وجود فرزندانش ريشه دوانده بود كه هيچ گامى برنمى داشتند جز بر اساس قاعده و ضابطه عبادت. آنها بدرجه اى از رشد عبادى رسيده بودند كه زينب در شب يازدهم ماه محرم، آنخم در حالى كه برادران و عزيزان، و حتى فرزندان خود را در واقعه كربلا از دست داده، يكه و تنهاست در برابر آن همه مصائب، خيمه هاى آتش زده ولى صاحب را شاهد است نماز شب می خواند.
او كوشيد محيط خانه را ميدانى سازد براى عمل كردن تعاليم اسلام و تحقق بخشيدن به آرمانهاى مقدس نبى اكرم صلى اللَّه عليه و آله. به فرزندان آمادگى فكر و تعقلى داد و كوشيد حياتشان را عقيدتى سازد. درس متانت در عين جهاد، درس قناعت، در عين وفور، درس تحمل در عين توان پيشروى، درس ايثار در عين نيازمندى شخصى، درس نظم در عين دشوارى و گرفتارى، درس حق دوستى و حق طلبى در عين تحمل مرارتهاى ناشيه از آن… اينها همه از مسائلى هستند كه فاطمه عليهاالسلام آنها را به فرزندان خود آموخت.(17)
«اين مايه افتخار جامعه اسلامى زنان است كه الگوئى چون فاطمه عليهاالسلام دارند كه معصومه است و محصوره از گناه و مايه ننگ است براى آنها كه با وجود فاطمه عليهاالسلام بدنبال الگوئى ديگرند و از او سر برتافته و يا قدرش را نشناخته اند. »
پی نوشتها:
1. سوره روم، آیه ی 21.
2. كشف الغمه، ج 1 ص 491.
3 . كشف الغمه، ج 1، ص 492.
4 . بحار الانوار، ج43، ص117.
5.شیخ الاسلامی ،سید حسن،مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها،به ترجمه حیدر علی،چاپ اول1383،ص 453
.6 شیخ عباس قمی ، منتهی الآمال ص 255
7 .بحار الانوار ، محمد باقر مجلسی ، ج43،ص31
8 .علی قائمی ، در مکتب فاطمه علیهاالسلام چاپ پنجم ف ص224
9 .شفیعه محشر یا مظلومه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ،سید عبدالله انصاری ، ص152
10. مسند فاطمه الزهرا علیهاالسلام سید حسن شیخ الاسلامی ، ص58 و 59
11 . اقتباس از کشف الغمه، ج 2، ص28و27.
12 .ریاحین الشریعه، ج1، ص178
13.مجله کتاب زنان ، ارمان پذیری خانواده در مکتب فاطمه ،شماره 26
14. غرورالحکم ، ،ص 435
15. در مکتب فاطمه ،علی قائمی ،ص 125
16. در مکتب فاطمه ،علی قائمی ،ص 128و129
17. کتاب عوالم ،ج 11، ص
روش و شيوة مناسب و پسنديده را براي بيان مسائل جنسي به كودكان و نوجوانان بيان كنيد؟
غريزة جنسي يكي از غرايز نيرومند و حساس در زندگي انسان است و در حيات رواني و جسماني او تأثيرات بسزايي دارد. بسياري از رفتارها حتي بيماريهاي جسماني و رواني از اختلال در اين غريزه مايه مي گيرد. از همين رو، اگر پرورش عاقلانه و درستي داشته باشد، زندگي را قرين خوشي و آسايش مي گرداند؛ و اگر در طريق افراط و تفريط واقع شود، ممكن است صدها ضايعة جسماني و رواني به دنبال بياورد. 1
غريزة جنسي در كودكان نابالغ نيز وجود دارد و چنين نيست كه اين غريزه در زمان بلوغ پيدا شود؛ بلكه از زمان كودكي در نهاد انسان نهفته است، اما به صورت مبهم و تاريك بوده و به شكل هاي گوناگون بروز مي نمايد. كودك تا ده، دوازده سالگي با همين حال زندگي مي كند. اما از دوازده تا پانزده سالگي با سرعت بيش تري پرورش مي يابد و تقريباًبيدار مي شود.
امر تربيت، هدايت و تعديل غريزة جنسي كودكان و نوجوانان امري بس خطير و بزرگ است، كه ظرافت هاي خاصي را مي طلبد و بايد با علم و درايت كافي صورت پذيرد.
صلاح فردي و اجتماعي كودكان نيست كه غريزة جنسي آنها، قبل از بلوغ بيدار و تحريك شود؛ زيرا اگر اين غريزه به طور زودرس بيدار گردد، مشكلاتي را در زندگي كودكان به وجود خواهد آورد، كه ممكن است اسباب بدبختي و انحرافشان را فراهم سازد. اصلي كه در اين دوره حاكم است،اصل سكوت و عدم اقدام جدّي براي بيان مسايل جنسي است. اين روند ادامه دارد، تا وقتي كه در ذهن كودك سؤالي آماده شده و آن را از شما بپرسد.2
ضرورت پرسش كودكان:
پرسش كودكان از خواص و اسرار پديده ها امري طبيعي است. و هرگز نمي توان طفلي را به خاطر سؤال او مورد تحقير و سرزنش قرار داد. شايد برخي از والدين و مربيان در برابر سؤالات اخلاقي كودكان دچار اين توهم شوند كه او قصد بدي دارد؛ در حاليكه اگر نيكو تأمل شود، در مي يابيم كه طفل چنين قصدي ندارد.
اولياء و مربيان نبايد محيط وحشتي را به وجود آورند، تا كودكان نتوانند پرسشهاي خود را مطرح كنند، بلكه آنها بايد اين آزادي را داشته باشند كه بدون احساس محدوديت و بيم از تحقير و يا تنبيه، اگر چيزي را نمي دانند بپرسند. اگر با صفا و صميمت و در حد درك و شعور كودكان يك جواب ساده و شرع پسند بدهيم، اغلبشان قانع خواهند شد، و لازم نيست مسائل پيچيدة زناشويي را به زبان بياوريم.
در عين حال، حتي براي كودكاني كه سؤالات جنسي ندارند، لازم است گاهگاهي در قالب داستان، تمثيل و در قالب شرح واقعه مجلس عروسي، اطلاعات مختصري به آنها بدهيم، دادن اين طلاعات به صورت كلي و اجمالي خود اين نفع را دارد كه اگر كودكي از معاشران خود مباحثي در اين زمينه ها شنيد، احساس غريبي نكرده و خود را نبازد.
كودكاني كه در دوران نزديك نوجواني هستند، و به زودي به مرحلة بلوغ وارد خواهند شد، لازم است از مسائلي چون قاعدگي و احتلام و وظايفي كه در اين رابطه دارند، سردرآورند. اما به تدريج و در سطح درك و فهمشان و درلاي لفّافه بايد بيان شود.
نحوة پاسخگويي به سوالات جنسي كودكان در سنين مختلف
الف) دورة كودكي
پاسخ ها مي تواند مستقيم يا غير مستقيم مثلاً از طريق آشنايي كودك با حيات حيوانات و گياهان و زاد و ولدها باشد. ولي در هر صورت بايد با زيركي و مراقبت همراه باشد. بايد مراقب باشيد محيط تربيتي و نحوة پاسخ به سؤال به گونه اي نباشد كه کودک را دچار بدآموزي كند و موجبات لغزش و انحراف او را فراهم آورد. و يا محيط آنچنان بدآموز و تحريك كننده نباشد كه كودك را به كنجكاوي هاي ناروا و سؤالات بيشتر در اين زمينه وا دارد. و نكتة بعدي اينكه، توجه به نوع سؤال و تعمّق دربارة انگيزه ها و علل آن، خود مي تواند راهنماي خوبي براي والدين و مربيان باشد كه بدانند، چگونه بايد موضع گرفت و پاسخ گفت.
پاسخ به سؤالات جنسي كودكان بايد داراي ويژگي هاي زير باشد:
1. درست باشد.(آميخته با دروغ، خرافات و اوهام نباشد.)
2. ساده و دور از ابهام باشد.
3. بدآموزو منحرف كننده نباشد.
4. محدود و اقناع كننده باشد.
5. تناسب سني و درك و جنس مراعات شود، و در حد راهنمايي و ارضاء حس كنجكاوي كودكان باشد.
6. همراه با مسخرگي، شوخي، هرزگي و تحريك نباشد.
7. سبب آن نشود كه ستر و حجاب فيمابين شما و كودك پاره گردد.
ب) دورة نوجواني:
اين مرحله كه با بيداري غريزة جنسي همراه است، در حدود ، 12يا13 سالگي آغاز مي شود. نوجوان به علت بلوغ، گاهي دچار تنش غريزي شده و تجليّات جنسي در او پديد مي آيد. اوج حساسيت آن در حدود 15 سالگي است و تا 19 سالگي ادامه دارد. مشكل او اغلب اين است كه با والدين و مربيان رابطة مناسبي ندارد، تا بتواند سؤالات خويش را با آنان بي پرده در ميان بگذارد. در نتيجه يا مشكلات را در دل نگه مي دارد و يا از دوستان و معاشران خود سؤال ميكند. بايد توجه داشت كه در همة نقاط جهان سن بلوغ كاهش يافته و از طرف ديگر سن ازدواج افزايش پيدا كرده، و اين خود سبب عدم تعادل ها و بروز بسياري از نابساماني ها شده است.
هنگامي كه احساس كرديد غريزة جنسي نوجوان تا حدي بيدار گشته و در معرض انقلاب و دگرگوني است، ميتوانيد به مناسبت هايي رشتة سخن را در دست گرفته و به زبان ساده به بيان مسائل جنسي بپردازيد. به عنوان مثال به او بگوييد: مي دانم كه اكنون به جايي رسيده اي كه شايد افكار گوناگوني در مغزت ايجاد مي شود. گاهي حالت تحريك به تو دست مي دهد. و ميل داري شخص ديگري را لمس نمايي و… اينها هيچ مانعي ندارد و مقدمه اي براي پدر و مادر شدن است. اما شرايط زندگي تحصيلات تو اكنون اجازة ازدواج نمي دهد، مواظب باش به دام هاي فساد نيفتي. و آنگاه علامت هاي بلوغ و احتلام هاي شبانه و قاعدگي و مسائل مربوط به آن و وجوب غسل را برايش تشريح كنيد. و سپس عواقب و خطرات انحرافات جنسي را برايش توضيح دهيد. و به او بگوييد كه استمنا براي بهداشت و سلامت جسم و روان انسان ضرر دارد، و از گناهان بزرگ به شمار مي رود. بايد به نوجوان تفهيم كنيد كه عفيف و خويشتندار باشد و بداند كه حفظ و صيانت غريزة جنسي از سرمايه ها و امانت هاي الهي است و ارضاء آن به گونه اي مشروع از اهم واجبات است. او بايد وظايف جنسي دوران بلوغ را بداند، از فيزيولوژي جنسي، روان شناسي جنسي و اخلاق جنسي، به صورت معقول سر درآورد و به تعديل آن بپردازد.
ضرورت هاي اوليه در تربيت نوجوان:
1. شناخت نوجوان از نظر ابعاد زيستي، جسماني،غريزي،اخلاقي، عاطفي و غيره،
2 شناخت مسائل و مشكلات و رفتار آنان و توجه به نوع فرهنگ و شرايط اقليمي و جغرافيايي آنها.
3. تماس و ارتباط نزديك با آنها، جهت برقراري زمينة انس و تفاهم، براي امكان پذير بودن تربيت.
4. اعلام محبت و دوستي مكرّر به آنها، تا باور كنند كه محبوب ما هستند.
5. برنامه ريزي براي تربيت آنان بر اساس اصل تدريج و مرحله اي بودن و در نظر گرفتن اين كه هر مرحله اي اقتضائاتي دارد.
6. توجه به شخصيت نوجوان و رعايت احترام او بر اساس اصل كرامت ذاتي انسان.
7. همزيستي و ملازم بودن با آنها كه اسلام خواستار آن است.
8. داشتن باور كافي به اين امر كه نوجوان قابل هدايت است و شور و شر امروزي او نبايد ما را مأيوس سازد.
9. انعطاف پذير و شكيبا بودن در برابر آنها.[3]
يكي از بهترين راه هاي پيشگيري از اختلالات نوجواني، پرورش و تربيت حس دوستي است. و نوجوانان نياز دارند كه به ما اعتماد كنند و ما را محرم راز خود بدانند. اگر به عنوان يك مربي احساس وظيفه مي كنيد، حتماً اين نكته را مد نظر قرار دهيد، كه رده هاي سني و شرايط و فرهنگ هاي مختلف، بيان متفاوتي را مي طلبد و اگر بتوانيد در محيط آموزشگاهي و با تفكيك رده هاي سني به بيان مسائل جنسي بپردازيد، خيلي بهتر و بلكه لازم و ضروري است.
روش ها:
تربيت را با مدارا و مماشات، با موعظه و نطق هاي اخلاقي و با انگشت گذاري روي نقاط فطري و وجداني كه در اين سن بيدار است، آنها را با خود همراه نماييد. سعي كنيد از تعريض و كنايه، داستان سرايي،به كارگيري امثال و حكم، بازگويي عبرت ها اندرز و تخويف، تبشير، قهر كوتاه مدت استفاده كنيد، و هرگز آنها را مأيوس نكنيد، بلكه هميشه روح اميد بر كالبد وجودشان بدميد.
پرهيزها:
1-پرهيز از رفتار تحقير آميز نسبت به آنان، كه از علل عمده انزوا و گوشه گيري آنهاست، به ويژه كه بسيار دل نازكند.
2-پرهيز از اعمال فشار و سخت گيري و سركوب كردن آنها.
3. پرهيز از سوء ظن هاي بيجا و بي اساس.
4. پرهيز از سرزنش ها، انتقادها نيش دار و عيب جويي ها.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شناخت، هدايت و تربيت، دكتر علي قائمي، انتشارات اميري.
2. روانشناسي و تربيت جنسي كودكان و نوجوانان، كوچتكف و لاييك، ترجمة محمد تقي زاده، انتشارات بنياد.
3. كودك از نظر وراثت و تربيت، ج 2، مرحوم فلسفي، هيئت نشر معارف اسلامي.
پاورقي ها:
[1] . اميني، ابراهيم، تربيت، قم، بوستان كتاب، 1381، ص 263.
[2] . قائمي، علي، خانواده و مسائل كودكان، تهران، انتشارات انجمن اولياء و مربيان، 1373، ص 107.
[3] . قائمي، علي، دنياي نوجواني، تهران، سازمان ملي جوانان، 1378، ص 239، و دنياي بلوغ، همان، ص 126.
آخرین نظرات