بیانات آیت الله بهجت رحمت الله علیه در خصوص لزوم توجه به حقیقت انتظار
پس چرا حال ما نسبت به امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف چنین نیست در انجام آنچه بر له یا علیه اوست؟ و هیچ با اهل تسنن که چنین اعتقادی را ندارند فرق نداریم؟!
بیانات آیت الله بهجت رحمت الله علیه در خصوص لزوم توجه به حقیقت انتظار
چنانچه در اطاقی دربسته باشیم و بدانیم که قدرت بزرگی مثل آمریکا یا شوروی پشت در ایستاده و سخنان ما علیه یا لَه خود را میشنود و ضبط مینماید و به موقع علیه ما به اجرا میگذارد، چقدر حال ما فرق میکند و مواظب سخنان خود میشویم، با اینکه آنها را نمیبینیم، ولی علم داریم و میدانیم که پشت در هستند؟!
پس چرا حال ما نسبت به امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف چنین نیست در انجام آنچه بر له یا علیه اوست؟ و هیچ با اهل تسنن که چنین اعتقادی را ندارند فرق نداریم؟!
در محضر بهجت، ج۲، ص۲۵۹
***
آیا حضرت صاحب عجلاللهتعالیفرجهالشریف که از دست دشمنها در پشت پرده غیبت است، از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد، آمد؟ این خیالها از ضعف ایمان است. آیا میشود که حضرت جهت حقانیت مذهب را تقویت و تأیید نکند؟! خدا میداند آن حضرت تا به حال چه کرده و چه میکند!
چقدر فرق است بین کسی که او را «عَینُ الله الناظِرَة؛ چشم بینای خدا»،۱ و این مجلس ما را در محضر او میداند، و یقین دارد که حدود و اندازه همه کلمات و… نزد آن حضرت از واضحات است، و کسی که چنین فکر نمیکند!
در محضر بهجت، ج۳، ص۲۷۶
***
اگر بدانیم در محضر «عَینُ الله الناظِرَة»۲ هستیم، آیا روی آن را داریم که برای زیارت حضرت غائب علیهالسلام اجازه بخواهیم، با اینکه با خواستههای واضح او مخالفت میکنیم، نماز و روزه را ترک، و غیبت و ایذا میکنیم. آیا میخواهیم به ما بفرماید: أَبَحْتُ لَکمُ الْمُحَرماتِ وَ أَسْقَطْتُ عَنْکمُ الْواجِباتِ (حرامها را برای شما حلال نمودم، و واجبات را از شما برداشتم).
مقصود اینکه چه میشد بهواسطه بندگی خدا، روابط ما با آن آقا محفوظ میماند؟ دیگران نگذاشتند، هرچند ما هم مقصریم و نخواستیم اتصال میان ما و آن حضرت محفوظ باشد، وگرنه هرکس یک ارتباط و اطمینانی پیدا میکرد، و روزی میآمد و توبه میکرد و تابع او و عاقبتبهخیر میشد.
در محضر بهجت، ج۱، ص۳۰۵
***
بعضی از حیوانات مانند زنبور عسل و حیوانات شیرده به مردم منفعت میرسانند، انسان نیز ممکن است برای دین و مردم نافع باشد. اگر ما نیز به اندازه توان خود در هدایت مردم تلاش و کوشش کنیم، آیا امکان دارد که مورد عنایت «عینُ الله الناظِرَة» و امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف نباشیم؟!
اگر در راه آن حضرت باشیم، چنانچه به ما بد و ناسزا هم بگویند و یا سخریه نمایند، نباید ناراحت شویم، بلکه همچنان باید در آن راه حق و حقیقت ثابتقدم و استوار بوده و در ناملایمات صبر و استقامت داشته باشیم.
در محضر بهجت، ج۱، ص۱۰۳
***
تنها انتظار فرج کافی نیست، تهیّأ (آمادگی)، بلکه طاعت و بندگی نیز لازم است، مخصوصاً با توجه به قضایایی که پیش از ظهور امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف واقع میشود، بهحدی که: «مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ جهان مملو از ظلم و جور میگردد».۳
خدا میداند که بهواسطه ضعف ایمان بر سر افراد چه میآید. خدا کند ظهور آن حضرت با عافیت مطلقه برای اهل ایمان باشد و زود تحقق پیدا کند. مگر امکان دارد عافیت مطلقه بدون ایمان، طاعت و بندگی انجام گیرد؟! خدا به اهل ایمان توفیق دهد که از فِتَن مُضِلّه کنارهگیری کنند.
در محضر بهجت، ج۱، ص۱۱۹
***
اطاعت و فرمانبرداری از خداوند بعد از شناخت او، موجب محبت به او تعالی میشود و [همچنین موجب] محبت کسانی که خداوند آنها را دوست دارد، میشود، که عبارتند از انبیا و اوصیا، که محبوبترین ایشان به خداوند، حضرت محمد و آل او علیهوعلیهمالسلام میباشند، و نزدیکترین ایشان به ما، صاحبالامر عجلاللهتعالیفرجه میباشد.
بهسوی محبوب، ص۶۱
***
در خلوتمان با خدا، تضرعاتمان، توبهمان، نمازهایمان، عباداتمان، مخصوصاً دعای شریف «عظم البلاء و برح الخفاء»۴ را بخوانیم؛ از خدا بخواهیم برساند صاحب کار را، با او باشیم. حالا اگر رساند که رساند، اگر نرساند، دور نرویم از کنار او، از رضای او دور نرویم. او میبیند، او میداند حرفهایی که ما به همدیگر میزنیم. او «عیناللهالناظرة و اذنه الواعیة» [است] و جلوتر از ماها میشنود حرف ما را. بلکه خودمان که حرف میزنیم این صدا از لب میآید به [طرف] گوش، فاصلهای دارد، او جلوتر از این فاصله، حرف خودمان را میشنود، از خودمان، کلام خودمان را؛ آن وقت [آیا] ما میتوانیم کاری بکنیم که او نفهمد؟ میتوانیم کاری بکنیم که او نداند؟
بهسوی محبوب، ص۱۰۹
• ۱. ر.ک: بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۲۶، ۲۵۱، ۲۷۱، ۲۷۵، ۲۸۲، ۲۹۰، ۳۰۴، ۳۰۶، ۳۱۵، ۳۳۳.
• ۲. همان.
• ۳. بحارالانوار، ج۲۶، ص۹۵، ۲۴۰؛ ج۴۱، ص۳۵۷؛ توحید صدوق، ص۱۶۷؛ معانیالاخبار، ص۱۶.
• ۴. این دعا دعایی است که حضرت صاحبالامر عجلاللهفرجه به شخصی زندانی آموزش دادند و آن شخص از زندان رهایی یافت: «اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ يَا مَوْلَانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين»؛ مصباح کفعمی، ص۱۷۶.
مقام معظم رهبری مدظله العالی
لبیک یا زهرا سلام الله علیها
من می گوییم چادر بهترین حجاب است و یک نشانه ملی است.
ترک اميال نفسانى
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
من اكل ما يشتهي ولبس ما يشتهي وركب مايشتهي لم ينظر اللّه اليه حتى ينزع او يترك.
(تحف العقول صحفه 38)
در جمله «ركب مايشتهي»، احتمال دارد كه معناى حقيقى كلمه مراد باشد؛ يعنى هر مركبى كه مورد ميل اوست، انتخاب كند و احتمال دارد به معناى «ركب الامر» باشد؛ يعنى هر كارى دلش خواست انجام دهد. بهرحال، نظر و توجه الهى كه رأس همه خيرات و مايه همه كمالات انسان در عالم وجود است؛ با ارتكاب اين امور از انسان گرفته مىشود و ترك آن هم به اين است كه با رياضت اختيارى، آنچه را كه هوس مىكند و مىتواند انجام دهد كنار بگذارد.
كسانى كه قدرت انجام تمام مشتهيات خود را ندارند بايد قدر بدانند؛ زيرا اين نعمت بزرگى است كه انسان در مقابل هوا و هوسهاى خود، ميدان گستردهاى نداشته باشد. گرچه اگر بتواند و مبارزه كند، ثواب بيشترى دارد.
ناپايدارى دنيا
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
الدنيا دُوَل، فما كان لك أتاك على ضعفك وما كان منها عليك لم تدفعه بقوّتك ومن انقطع رجاءه مما فات، استراح بدنه ومن رضي بما قَسَمه اللّه قرّت عينه.
(تحف العقول صحفه 40)
دُوَل جمع دولة است، يعنى چيزى كه دست به دست مىگردد.
طبيعت مظاهر دنيوى اين است كه در حال تغيير و تحول است، نبايد خيال كنيم آنچه كه از مال و جاه و امكانات و صحت و عافيت در دست ما است تا پايان عمر باقى مىماند، اينطور نيست، چه بسا از ما گرفته مىشود.
مراد از دنيا كه مىفرمايد: هركه اميدش را از آن قطع كند خيال خود را راحت كرده، دنياى مذموم است؛ يعنى آن چيزى كه انسان براى خود و هواى خود مىطلبد، نه معالى امور و خيرات اخروى و نه آن چيزهايى كه انسان براى وظيفه بايد به دست آورد و نه عمران و ساختن عالم، اينها مراد نيست.
خصلتهاى ايمان
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
ثلاثٌ من كنّ فيه استكمل خصال الإيمان:
الذي إذا رضي، لم يُدْخِله رضاه في باطلٍ وإذا غَضِبَ لم يخرجه الغضب من الحقّ وإذا قدر لم يتعاط ما ليس له.
(تحف العقول صفحه 43)
معناى روايت، اين نيست كه ايمان در اين سه خصلت منحصر است، بلكه مراد اين است كه در هر كس، اين سه خصلت وجود داشته باشد، حاكى از اين است كه همه خصال ايمان، در او جمع است. چون هر يك از اينها متوقّف بر مجموعهاى از صفات نيك و كاشف از آنها است.
خشنودى و محبت كسى او را به باطل نكشاند كه موجب شود به ناحق از آن شخص دفاع كند و همچنين غضب، او را به برخوردهاى غلط و خروج از حق نكشاند، و در هنگام قدرت، كارهايى را كه حق او نيست مرتكب نشود.
آخرین نظرات