بسم الله الرحمن الرحیم موضوع : امید در قرآن
مقدمه
اميد، كه از معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل مى شود، اساس همه تلاش هاى مفيد و پرثمر انسانى و نيز منشأ اصلاح امور درجامعه و رسيدن شخص به سعادت ابدى است ؛ همان گونه كه نااميدى و قطع اميد نسبت به خدا و روز قيامت منشأ فسادها و تبهكارى ها و منتهى شدن كار انسان به شقاوت ابدى است. همين كه انسان به آينده اى روشن اميد داشته باشد ، احساس نيكو و حالتى شاد به وى دست داده ، باعث نشاط وى مى شود و در او انگيزه كار و تلاش ايجادشده ، او را به فعاليت هاى صحيح زندگى وادار مى كند .
هميشه خردمند اميدوار نبيند بجز شادى از روزگار.
(فردوسی)
اميد در قرآن
مسئله اميد در فرهنگ اسلامى مطرح شده است. قرآن براى تشويق و ترغيب انسان به كارهاى شايسته، بهره فراوانى ازاميد برده است. در ذيل، به چند آيه دراين زمينه اشاره مى شود :
خداوند نسبت به ديدار خود اميد مى دهد ، خداوند متعال در قرآن می فرماید:
ـ (مَن كَانَ يَرْجُوا لِقَاء اللّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لاَت وَ هُوَ السَّمِيع ُالْعَلِيمُ) (عنكبوت: 5) ،
“هر که امید لقاء خدا را دارد (باید در عرصه طاعت و عبادت بکوشد) ؛زیرا زمان معین شده (از سوی) خدا (که قیامت است) حتما آمدنی است؛و او شنواو داناست. “
اميدواران به لقاى الهى، كه همان مؤمنان هستند، بايد بدانند كه ملاقات با خداوند، وعده اى حتمى و قطعى از طرف پروردگار است، مرگ نيز پلى است كه بايدبراى آن آمادگى داشت. بنابراين، لازم است اميدواران به تلاش و فعاليت روىآورند تا با سربلندى به لقاىپروردگارشان برسند.
اگر اميد در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ اثر خواهدشد . نشانه بارز اميد به خداوند و روزقيامت، انجام عمل شايسته است. خداوند متعال در قرآن می فرمايد: :
(… فَمَن كَانَ يَرْجُوا لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلا صَالِحاً و َلاَ يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً) (كهف: 110) ؛ هر كس اميد به لقاى پروردگارش در (روز قیامت ) دارد، باید عمل صالح به جا آورد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.
پس تنها راه رسيدن به رضايت خداوند و پاداش هاى وى،كارهاى شايسته و پرستش خالصانه اوست. كسى كه عمل شايسته ندارد، تاوقتى در اعمالش اخلاص و انگيزه الهى نباشد و رنگ عمل صالح به اعمالش ندهد نبايد به رحمت وآمرزش خدا اميد داشته باشد.
- شخصى به امام صادق(عليه السلام) عرض كرد: عده اى از ياران شما مرتكب گناه شده، مى گويند: ما اميد [به لطف و بخشش خدا ]داريم. امام فرمود: «دروغ مى گويند ؛ آنان پيرو ما نيستند، گروهى اند كه آرزوهاى [بى پايه] بر آنان غلبه يافته است. هر كس به چيزى اميد دارد براى آن كار و فعاليت مى كند ، و هر كس از چيزى بترسد از آن فرار مى كند.» (محمدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 2، ص68 ).
حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: «از كسانى مباش كه بدون عمل شايسته، به آخرت اميد دارند، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مى اندازند.»( نهج البلاغه، ص 663، حكمت 150)
باور به معاد، حتى در حد اميد، اهرمى كارامد در گرايش به عمل است و در تنظيم زندگى سالم و تصحيح رفتارها و باورهاىانسان نقش مهم دارد. در آيه ديگرى خداوند مى فرمايد :
ـ (إِنَّ الَّذينَ آمَنُواْ وَ الَّذينَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِى سَبيل ِاللّهِ أُوْلئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ) (بقره: 218); آنان كه ايمان آورده اند وكسانى كه هجرت نموده و در راه خدا جهادكرده اند، آنان به رحمت خدا اميدوارند، و خداوند آمرزنده مهربان است.
در آيه مزبور، اميدوارى مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد به رحمت خدا ذكر گرديده است.هرچند اميد حالتى روانى است، ولى آثارآن در عمل آشكار مى گردد. در واقع، آنان كه در راه خدا هجرت و جهاد مى كنند، مى توانند ادعاى اميد به رحمت الهى داشته باشند.
بنابراین اميد به رحمت خداوند، كه قدرت بى انتها دارد، مطابق فطرت انسان است. اما اگر فطرت پوشيده شود ، نااميدى به سراغ او مى آيد. يأس از رحمت پروردگار محدود كردن رحمت او و نيز عفو و آمرزش الهى را ناديده گرفتن است؛ چنان كه اميد ، محرّك انسان به فعاليت و تلاش است، و نااميدى سبب بازماندن او از عمل و دست كشيدن ازجديّت در كارها و بريدن از بندگى خداست.
از دام هاى بزرگ شيطان اين است كه درابتدا بنده را فريب مى دهد و با گناهان كوچك و بزرگ او را مشغول مى سازد و چون مدتى بدين صورت با او بازى كرد، اگر باز در او نورانيتى ديد كه احتمال توبه وبازگشت به سوى حق در او وجود داشت، او رابه يأس از رحمت خدا مى كشاند و به او مى گويد : از تو گذشته و كار تو اصلاح پذير نيست . اين دام بزرگى است كه شيطان بر سر راه بندگان گذارده، تا آنان را از درگاه پروردگار روى گردان كند. اگر چنين حالتى براى فردى پيش آمد، ضررهاى فراوانى براى خود و ديگران دارد. چنين فردى دنبال فعاليت نمى رود و از زندگى دنيا باز مى ماند، و چون اميدى به زندگى ندارد دچارخمودى و افسردگى مى شود و همه چيز و همه كس را با ديده زشت و باطل مى بيند، و چون براى آخرت نيز كار شايسته اى انجام نداده است، پس از مرگ ، از عذاب الهى در رنج است. فرد مؤمن دائم بين خوف و رجا (بيم و اميد) قرار دارد؛ بدين معنا كه او از يك سو، به فقر و ندارى خود نگاه مى كند كه سرتا پا نقص و كمبود است ، از خود هيچ گونه كمال، عزّت و توانايى ندارد و آنچه دارد همه از خداوند است . او از عبادت هاى خود بيم دارد، چه رسد به گناهان و نافرمانى هايش از پروردگار; واز سوى ديگر، به رحمت گسترده الهى، كه تمام عالم را فرا گرفته است، نظر افكنده و اميد دارد كه اين رحمت شامل اونيز مى شود .
( ر.ك: امام خمينى، شرح حديث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظيم ونشر آثار امام خمينى (ره)، ص129 ).
بدين روى ، امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «درسفارشات لقمان به فرزندش امور عجيبى بود؛ عجيب ترين آن ها اينكه از خداوند آنگونه بترس كه اگر در درگاه او خوبى هاى جن و انس را آوردى، تو را عذاب مى كند؛ وبه خدا اين گونه اميدوار باش كه اگرگناهان جن و انس را بياورى تو را مى آمرزد.» سپس امام فرمودند: «هيچ بنده مؤمنى نيست جز اينكه در دل او دو نور است: نور اميد و نور بيم، كه اگر هر كدام را وزن كنند بر ديگرى نچربد . » ( محمد بن يعقوب كلينى، پيشين، ج 2، ص 55 ، ح1 )
چنان دارم امید از لطف یزدان که زایل گردد از من ناتوانی (مسعود سعد)
آخرین نظرات