آيه شماره ۲۶ از سوره مبارکه نحل
غفلت
قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللّهُ بُنْيَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ
پيش از آنان كسانى بودند كه مكر كردند و[لى] خدا از پايه بر بنيانشان زد درنتيجه از بالاى سرشان سقف بر آنان فرو ريخت و از آنجا كه حدس نمىزدند عذاب به سراغشان آمد
1- مخالفان دین و مكتب بدانند كه خداوند طرفِ آنهاست. «فاتى اللَّه بنیانهم»
2- برخورد با دشمن باید بنیانى باشد نه سطحى و ظاهرى، تا همهى تشكیلات فكرى و سازمانى آنها از بین رود. «فاتى اللَّه بنیانهم … فخرّ علیهم السّقف»
3- كیفرهاى الهى مخصوص آخرت نیست. «فاتى اللَّه بنیانهم»
4- زمان و مكان قهر خدا، قابل پیشبینى نیست. «من حیث لایشعرون»
هنر تحریک عاطفه
روضهخوانی هنر تحریک عاطفههاست نه قصابی شهدا
خیلی ها روضه می خوانند، ولی روضهخوانی هنری است که در بر هر کس نیست. بعضی از مداحان اهلبیت علیهمالسلام در تلاشند تا با صراحت گویی در بیان مصیب، عاطفه ها را تحریک کنند، اما با این کار بیشتر اعصاب مردم را درهم می ریزند و زجرشان می دهند. ممکن است مردم با این گونه مصیبت خوانی ضجه بزنند ولی این ضجه ها چندان دلنشین نیست. هنر روضه خوانی آن است که عاطفهها به کمال خویش برسد، و اشکها با ضجه همراه شوند. متأسفانه بعضی از مداح ها هنوز روضهخوانی را خوب فرا نگرفته اند از این رو مجبورند هرسال اهلبیت علیهمالسلام را به وضع فجیع تری به شهادت برسانند. پس ناچار کتابها را زیر و رو می کنند تا نقلی و یا اشارهای پیدا کرده و با اضافات و افاضات خودشان به آن، روضهای فجیع تر و خشن تر از سال گذشته بخوانند. اما حقیقت این که روضهخوانی هنر تحریک عاطفههاست نه قصابی شهدا. متأسفانه حکایت بسیاری از روضهخوانها این شده که در ابتدای مصیبت، از امام زمان علیهالسلام و سادات اهل مجلس عذر خواهی میکنند، آیا نمی شود به گونهای روضهخوانی کرد که احتیاجی به عذرخواهی از امام زمان علیه السلام و سادات اهل مجلس نباشد؟! چرا باید به گونه ای وارد جزئیات مصائب مخدّرات عالیات اهلبیت علیهمالسلام شد، که موجبات هتک حرمت آنها فراهم شود؟! آیا نمیتوان با اشارات هنرمندانه این مصائب مهم را بیان کرد؟! اگر برای خانواده آنها نیز چنین اتفاقاتی میافتاد، اینگونه به وصف آن می پرداختند؟ آری، مصیبت را نباید پنهان داشت، ولی حرمت حرم رسولالله صلی الله علیه و آله را نیز باید نگاه داشت. مصیبتخوانی را باید از دعبل آموخت که نه با خواندن چنین روضههایی، بلکه با شعرهای هنرمندانه خویش مورد تحسین امام رضا علیهالسلام واقع شد. البته روضهخوانانی این چنین در زمان ما نیز کم نبوده و نیستند و بسیاری از مردم تشنه روضهخوانی آنها هستند. شاید سخنان شیوای مقام معظم رهبری در این رابطه بهتر این موضوع را انتقال دهد:
«ما در مشهد يك منبرىِ معروفى داشتيم خدا او را رحمت كند مال پنجاه سال قبل است؛ مرحوم ركن الواعظين. او منبر ميرفت و مردم پاى منبر روضهخوانى او مثل ابر بهار گريه ميكردند؛ در حالى كه خودش هم بارها ميگفت من اسم نيزه و خنجر نمىآورم. واقعاً هم نمىآورد؛ بنده دهها منبر از او ديده بودم. حادثه را آنچنان هنرمندانه تصوير ميكرد كه مجلس را منقلب ميساخت؛ بدون اينكه بگويد «كشتند»، بدون اينكه بگويد «تير زدند»، بدون اينكه بگويد «شمشير چنين زدند» يا «خنجر چنين زدند»؛ اينها را نميگفت. میتوان با شيوههاى هنرمندانه، روضهخوانىِ خوب كرد و گرياند.»
پی نوشت:
بیانات مقام معظم رهبري، در دیدار با مداحان.1389/3/13
آخرین نظرات