سبقت از پیامبر (ص) ممنوع
در میان دوستان خوب و نیک******* بود ما را دوستی، وسواس لیک
صبح و ظهر و مغرب و شبها مدام*******دست و روی و البسه شستی تمام
دوستان از باب نصیحت و دلسوزی وی را گفتند:
دست را یکبار گر شویی بس است*******نجس العینی مگر؟ والله بس است.
گفت قرآنت: مرو پیش از رسول*******این چه کار است می کنی ای بوالفضول؟
خود پیمبر آیت پاکی بُوَد*******فعل او از وحی حق حاکی بود
تو به این وسواس و این شُست فزون*******بر خدا هم خرده گیری ذوالفنون؟
از چرا و چون چرا آکنده ای؟*******تو کدامین دین و آئین بنده ای؟
گر نجس می دانی و پاکی خَری*******در شریعت از که فرمان می بری؟
از خدا و از رسول و از علی؟*******یا که از «وهم» و «خیالِ» سرسری؟
حکم حق آسان بُوَد بهرت عزیز*******این همه سختش مکن کم کن ستیز
طُهر و طاهر از خدا پرس و نبی*******از رساله، مجتهد، حکم ولی
مرجع تقلید داری گوش کن*******شعله ي وسواس را خاموش کن
چند روزی امتحان کن، «انقیاد»*******کم کن از شستن به مقدار زیاد
کم کَمَک، «هی کمتر و کمتر کنش»*******دشمن جان است او أبتر کُنش
گر ببیند حق «تلاش» و کوششت*******«لطف» حق گردد لباس و پوششت
چونکه با حقی، یقین پاکی تو راست*******دیگر اکنون وسوسه باد هواست
در کنارش از «دعا» غافل مشو*******این «صراط حق» بُوَد کاهل مشو[1]
پی نوشت :
1- ماهنامه خانه خوبان، سيده نسيم طباطبايي، 1394؛ بي خيال درماني.
آخرین نظرات